جدول جو
جدول جو

معنی سیل آورد - جستجوی لغت در جدول جو

سیل آورد(سَ / سِ وَ)
آنچه که توجبه می آورد. (ناظم الاطباء). آورده شده بوسیلۀ سیل. آنچه که سیل با خود همراه می آورد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سال خورد
تصویر سال خورد
سال دیده، سالمند، کهنسال، بزرگسال، کلان سال، پیر، برای مثال برآورد سر سال خورد از نهفت / نگر تا چه پیرانه گفت (سعدی۱ - ۱۸۲)، آنکه یا آنچه سال های بسیار بر او گذشته باشد، دیرینه، کهنه، برای مثال ز تدبیر پیر کهن برمگرد / که کارآزموده بود سال خورد (سعدی۱ - ۷۴)
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دِ)
درهم نوردندۀ سال. طی کننده سال. سال پیما:
ویحک ای آسمان سال نورد
کی رهیم از حریق این مأجور؟
مسعودسعد (دیوان چ عبدالرسولی ص 269)
لغت نامه دهخدا
(گُ دَ / دِ)
کنایه از زن فاحشه که سیم را از مردمان به چنگ آورد. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
پیش آورده، آنچه پیش از غذای اصلی بر سر سفره آرند از خوردنیهای سبک پیشیار
فرهنگ لغت هوشیار
دنبالعقباز پساز پی: اما آن ظلم که به پی آورد او در همدان بسنهء... رفت از همه سالها گذشته بود
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی نفرین به معنی در روز سوم عزا، بمیری
فرهنگ گویش مازندرانی